بازیگر معروف ایرانی علت کمکاری اش را بلد نبودن رقص میداند! +عکس
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۶۴۹۳۶۷
صراط:
پرویز فلاحیپور بازیگر مشهور پیرامون مشکلات معیشتی برای بازیگران پیشکسوت گفت: مشکلات فراوانی هم اکنون بازیگران پیشکسوت را دوره کرده، اما واقعاً آیا راه چارهای وجود دارد، ما این مشکلات را میدانیم، ولی به واقع چه باید کرد و یا اصلاً چه کاری از ما بر میآید.
وی با اشاره به کاهش تولیدات تصویری نسبت به سالهای گذشته افزود: به تبع کاهش تولیدات سینما باعث شده تا خواسته و یا ناخواسته باندهای انتخاب بازیگر تشکیل شوند و تمامی آثار تنها توسط افرادی محدود تولید میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بازیگر سریال «شهرزاد» در همین راستا ادامه داد: تولیدات دست عده خاصی افتاده که از حضور همیشگی خود در این عرصه مطمئن هستند، دور هم جمع شده و اثری را تولید میکنند و به واسطه اطمینانی که از جایگاه خود دارند به هیچ وجه کیفیت برایشان مهم نیست.
به گزارش میزان وی با اشاره به کم کاری خود بعد از سریال شهرزاد تاکید کرد: امروزه کیفیت در سینما و بازیگری بی معنا شده است، من با کلی وسواس و مطالعه نقشم در سریال شهرزاد را بازی کردم، اینکار را انجام دادم تا مخاطب از من راضی باشد، اما حاصل آن هم تلاش شش ماه بیکاری است، اگر امروز وضعیت بازیگری ما رو به قهقرا رفته به دلیل همین انتخابهای غیر اصولی و غلط است.
بازیگر سریال «شب دهم» با اشاره به وضعیت بد سینما اضافه کرد: متاسفانه همه چیز قاطی شده و اصلاً مشخص نیست چرا تا این حد وضعیت ناراحت کننده شده است، روزانه شاهد این هستیم که برخی بازیگران در فضای مجازی اظهار نظر سیاسی میکنند، شما بروید به بازیتان برسید، شما را چه به اظهار نظر سیاسی.
وی با اشاره به بیکاری چند ماهه خود ادامه داد: حال همه میگویند که چرا از پرویز فلاحی پور خبری نیست، مطمئن باشید که کارگردانان میدانند که من بیکار هستم، اما هیچ وقت سراغم نمیآیند، چون میدانند از آن دسته کارهای افتضاح را بازی نمیکنم، این کارگردانان دنبال بازیگری هستند که جلوی دوربین برایشان برقصید و به دنبال بازی خوب نیستند.
این بازیگر پیشکسوت با اشاره به پوشش برخی بازیگران اظهار کرد: من نمیفهمم چرا هنرمندان و بازیگران ما در لباس پوشیدن میخواهند ادای فرنگیها در آورند؟، هنرمند بودن به یک کلاه گذاشتن و شال گردن انداختن نیست، متاسفانه یک بازیگر با کلاه و شال و شلوار پاره بیشتر مورد توجه قرار میگیرد، از طرفی باید تاسف خورد که اینها الگوهای نسلهای آینده ما هستند.
فلاحی پور در ادامه همین مطلب خاطرنشان کرد: ما در یک مملکت اسلامی زندگی میکنیم، ما سالها در برابر غرب ایستادگی کرده ایم، اما متاسفانه از درون هویت خودمان را فراموش کرده ایم، هنرمند در جامعه دارای رسالت است و باید بیشتر به رفتار خود توجه کند.
منبع: صراط نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۶۴۹۳۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تأملاتی در بومینبودن نظریههای جامعهشناسی کشور
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، بیشتر پژوهشهایی که در اجتماع علمی ایران صورت گرفته و میگیرد، مبتنی بر دستاوردهای دانشمندان غربی است و این دستآوردها چه در نظریهها و چه در روشها و فنون پژوهشهای تجربی، دارای دقت و اعتبار بالایی هستند.
سیدحسین نبوی (استادیار جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی) در مقالهای به عنوان «بومی نبودن نظریههای غربی و مدرننبودن تفکرات اجتماعی ایرانی و اسلامی» به این موضوع میپردازد که تئوریها و روشها با دقت تقریباً وسواسگونهای توسط دانشمندان و پژوهشگران غربی، ابداع و ساخته و برخی از آنها به وفور در جامعۀ خودشان به کار گرفته میشوند.
* دلایل خطای شناختی در پژوهشهای تجربی جامعهشناختی
به زعم این پژوهشگر مفاهیم و تبیینها و اِسنادهای آن نظریهها، برای جامعهشناسی و پژوهشهای تجربی جامعهشناختی در جامعۀ ایران ممکن است نوعی خطای شناختی شکل بدهد و احتمالا داده است، از آنجا که جامعۀ آمریکا، آلمان، فرانسه و دیگر جوامع غربی که نظریهپردازان در آن زمینه و مبتنی بر آن جوامع، به برساختن نظریههای خود اقدام کردهاند و میکنند.
این استاد جامعهشناسی در ادامه مینویسد؛ بهرغم شباهتهای انسانی ما آدمیان، از نظر دین و اعتقادات، از نظر ارزشها و هنجارها و رمزگان تفسیر معنا، از نظر شیوه توزیع قدرت، از نظر کمّوکیف وقایع و رویدادهایی که در دورههای تاریخی گذشته در جوامع آنها روی داده و اثرات و پیامدهای آن باقی است، از نظر رشد و توسعۀ اقتصادی، از نظر محیط طبیعی و جغرافیایی و نیز از نظر برخی عوامل دیگر، با جامعۀ ایران بطور معناداری متفاوت است واین خطای شناختی شکل میگیرد.
نظریههای برساختهشده در جوامع مدرن غربی برای جامعهای که در برخی بخشها کاملا و اساساً متفاوت است، موجب فهم و تبیین اشتباه میشود* عواقب حل مسائل با مفاهیم عاریتی
این پژوهش توضیح میدهد که کاربست نظریههای برساختهشده در جوامع مدرن غربی برای جامعهای که در برخی بخشها کاملا و اساساً متفاوت است، موجب فهم و تبیین اشتباه میشود. گرچه به عنوان جامعهشناس موظف هستیم - به قول گیدنز- به فرازبان جامعهشناسی سخن بگوییم، اما نگرانی این است که اطمینانی نیست که مفاهیم عاریتی، بتوانند شناخت دقیق و صحیحی را برای ما شکل دهند و ما را در حل برخی از مسائلمان، اجتماعی یا فرهنگی بهطور مؤثری یاری دهند.
نبوی ادامه میدهد که احتمالا بسیاری از پژوهشگران مفاهیم و نظریهها را فقط برای هدفی کارفرماپسند یا داورپسند، به کار میگیرند، و به ژرفاندیشی و بازاندیشی در مفاهیم و نظریههای رایج نمیپردازند. تعداد بیشتری از پژوهشگران نیز به علت آشنایی ضعیف با نظریهها، اساساً در موقعیتی نیستند که بتوانند به نقد و بازاندیشی در نظریهها بپردازند.
* زمینهمند نبودن نظریههای جامعهشناختی
به زعم این پژوهشگر خطای شناختی به باور و یقین درستی و صحّت پژوهش انجام گرفته میانجامد و مانع از نقد و بازاندیشی و ساخت نظریهای جدید میشود. بماند از اینکه برخی از پژوهشگران بنا به دلایل اجرایی، فرهنگی یا بخش اقتصادی، حتی همان اصول علمی را در نقدنشدههای مختلف پژوهش خود رعایت نمیکنند.
خطای شناختی به باور و یقین درستی و صحّت پژوهش انجام گرفته میانجامد و مانع از نقد و بازاندیشی و ساخت نظریهای جدید میشودنبوی بیان میکند که زمینهمند نبودن نظریههای جامعهشناختی از دو سو مبدل به مسأله شده است:
نظریههای برساختهشده در جوامع غربی برای کاربست در پژوهشهای بومی، مناسبت کمتری دارند و ممکن است ما را دچار خطای شناختی کنند، اما ما از آن آگاه نیستیم یا اگر آگاه باشیم تلاش جدی برای اصلاح نظریهها و بومیسازی آن آنجام نمیدهیم. نظرهای ساخته وپرداخته شده توسط اندیشمندان بومی به علت ناآشنایی با فرازبان جامعهشناسی، دارای ماهیت جامعهشناختی نیستند و در اجتماع علمی جامعهشناختی به رسمیت شناخته نمیشوند.این پژوهشگر در نهایت اینگونه جمعبندی میکند که در میدان مطالعات جامعهشناسی کشور ما با مسأله و چالشی به نام مفاهیم و نظریههایی که برساختۀ پژوهشگران و جامعهشناسان بومی نیست مواجهایم و این وضعیت، آنقدر عادی و طبیعی شده است که مسألهبودن آن را درنمییابیم. چه بسا بخش قابل ملاحظهای از بحرانها و ابربحرانها، ناشی از سوءمدیریت نباشد و در اثر تشخیص نادرست یا نادقیق که به علت خطای شناختی روی میدهد، شکل گرفته باشد.
انتهای پیام/